پاسخ به شبهات اعتقادی | ||
برهان شر مقدمه در طی تاریخ بشر همواره افکار و عقاید ادیان و مکاتب مختلف در ذیل موضوع خداپرستی و انکار وجود خدا به بحث و گفتگو میپرداختند. ما در این مقوله به بحث و بررسی پیرامون یکی از براهین منکران خدا به نام برهان شر می پردازیم. عدهای از خداپرستان برای توجیه مسئله شرور، جهان را به دو قسمت نیک و بد تقسیم کردند و قائل به دو مبدا برای جهان شدند. در واقع ثنویه برای اینکه خداوند را از بدیها و شرور تبرئه کنند او را به شرک و ناتوانی و زبونی آلوده کردهاند. اما منکران خدا با استفاده از مسئله شرور و وجود بدیها و بینظمیها و نقصانها در عالم هستی مبدأ باشعور عالم عادل حکیم را انکار میکنند و میگویند این خدا یا عالم نیست یعنی نمیداند و این شرور را خلق میکند و یا عادل نیست یعنی میداند و با این حال شرور را بهوجود میآورد و بیعدالتی میورزد. پس خدای عالم و عادل وجود ندارد. موحدان و دانشمندان مسلمان در پاسخ به این شبهات نکاتی را بیان کردهاند که در در اینجا بهصورت خلاصه و در چند مرحله تقدیم میکنیم: الف. ماهیت شرور شرور و بدیها عدمی هستند و ما فقدان خوبیها را شر میدانیم. یعنی شرور یا از این جهت شر هستند که ذاتا نیستی یا عدماند مانند فقر و مرگ و نادانی و کوری و کری و... و یا هستیهایی هستند که موجب نیستی و عدم میشوند مانند گزندگان، میکروبها، سیل، زلزله و ... فقدان این امور به دلیل محدودیتهای جهان هستی است. در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، خاصیت و محدودیتهایی حاکم است که لازمه آن، وجود چنین شروری در کنار خیرات و خوبیهایی است که خداوند آنها آفریده است. پس منشأ همه هستی چیزی جز خدای یکتا نیست، اما اینکه چرا شرور را در کنار خیرات پدید آورده است در مرحله بعد بررسی میشود. ب. تفکیکناپذیری خیرات و شرور اینکه خیر و شر از هم جداناشدنی است و خوب و بعد و زشتی و زیبایی و نقص و کمال و مرگ حیات و سلامتی و بیماری و .... آنچنان در هم تنیدهاند که جدایی آنها ممکن نیست، به این خاطر است که این عالم، عالم ماده، حرکت، تغییر، تضاد و تزاحم است. پس کسانی که میگویند چرا خدا جهانی نیافریده که فقط خیر باشد، در جواب باید گفت که خدا عوالم مختلفی آفریده، همچون عالم ملائکه که هیچ شری در آنها نیست. تنها شری که میتوان در عالم فرشتگان فرض کرد، محدودیت وجودی آنهاست (شر متافیزیکی) ولی هیچ تضاد و تزاحمی با هم ندارند. اما لازمه? عالم ماده علاوه بر محدودیت وجودی، تضاد و تزاحم است. چرا که خاصیت ماده این است که ممکن نیست بیتزاحم و تضاد آفریده شود. پس منشأ خلأها و فقدانات این جهان، عدم قابلیت ماده برای پذیرش همه کمالات است. این ناممکن است که ماده باشد ولی قابلیت قبول تضاد و تزاحم نداشته باشد و یا باشد و در هر شرایطی قابلیت هر صورتی را داشته باشد. پس یا باید این جهان نباشد تا موضوع از اصل منتفی گردد و یا باید مقرون به همین فقدانات و نقصانات و تزاحمها باشد. هرچند شرور طبیعی ناشی از فقدان خیرات وجود دارد، و هر چند تحقق این شر اجتنابناپذیر بوده، اما از آنجا که خیرات طبیعی بیش از شرور طبیعی هستند، ترک خیر کثیر عالم ماده توسط خداوند به دلیل وجود شر قلیل در آن، خود، شر کثیر است؛ و از این جهت خلق عالم توسط خدای مهربان و قادر و خیّر موجه است. برای مثال، وجود آتش در مجموع خیر است و میتواند برای زندگی آدمیان مفید باشد؛ اما گاه زیان نیز میرساند و درد و رنج نیز میآفریند. به این مطلب باید افزود که در شرور طبیعی، آدمی خود را ملاک و معیار قرار داده و اگر این معیار را کنار بگذارد، به نظر او چیزی در عالم شر نیست. ج. جایگاه معجزه در نظام هستی در اینجا ممکن است این پرسش از سوی منکران خدا مطرح شود که مگر شما معتقد به اعجاز الهی نیستید و در موارد متعدد نگفتهاید خدا کاری را بر خلاف قوانین مادی انجام داده است؟ پس چرا خدای شما با معجزه جلوی این شرور را نگرفته است؟ در پاسخ میگوییم وقوع معجزات بهمعنی نفی قوانین هستی نیست، بلکه معجزه بهمعنی بهرهگیری از قوانینی ناشناخته است که بنا بر مصلحتی خاص انجام میگیرد و چنین مسائلی قاعدهای کلی در نظام هستی نیست. چرا که همان مصلحت عامی که موجب خلق عالم مادی شده، دخالت نکردن معجزه در این نظام را نیز اقتضا میکند . د. نسبی بودن شرور صفات یا حقیقیاند یا نسبی و متغیر. بهعنوان مثال، حیات یک امر حقیقی است و یک موجود بدون اینکه با شیئ دیگری مقایسه شود، یا زنده و جاندار است یا مرده و بیجان. اما در سنجش کوچکی و بزرگی این قیاس را با شیئ دیگری انجام میدهید. مثلا یک سیب در قیاس با گردو بزرگ است و در قیاس با هندوانه کوچک. شرور نوع اول که عدمیاند صفاتی حقیقی و غیرنسبی هستند، اما شرور نوع دوم که اموری وجودی و منشأ اموری عدمیاند، شروری نسبی هستند. مثلاً میکروبها و درندگان نسبت به وجود خودشان خیر هستند و وجودشان در چرخه طبیعت و در چرخه حیات لازم و ضروری است، اما نسبت به بخشی از طبیعت شر بهحساب میآیند. البته انسان با توجه به رسالت تکاملی خود، با مهار این موضوعات میتواند مانع از بدیهای آنها شود و حتی از مسائلی چون سیل و زلزله نیز بهرههای مثبت ببرد.
بههر حال خداوند برای تربیت و پرورش انسانها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه شدائد و سختیهایی را گنجانیده است. این سختیها و گرفتاریها مقدمه کمال و پیشرفت است و اگر انسان در بلاها و گرفتاریها مقاومت کند، اثرات نیکی در آنها بهوجود میآورد و آنها را در مسیر هدف بزرگی که برای آفرینش در نظر گرفته شده قرار میدهد. [ شنبه 95/11/9 ] [ 8:44 عصر ] [ asadi ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |