سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاسخ به شبهات اعتقادی
 
لینک های مفید
|

برهان اختیار

شبهه: موجودی که همه چیز را می‌داند (علیم مطلق است) هیچ‌گاه در مرحله شک قرار نمی‌گیرد. چرا که او پیش از هر انتخابش دقیقاً می‌داند چه تصمیمی را در آینده خواهد گرفت. چنین شرایطی بدین معنی است که او قادر به تغییر دادن تصمیم نهایی خود نیست و اساساً فاقد قدرت برای انتخاب است و عملاً هیچ اختیاری ندارد. پس از آنجا که یک موجود غیر مختار دارای شخصیت نیست و علیم بودن با مختار بودن در تناقض است، موجودی با ویژگی علیم مطلق نمی‌تواند وجود داشته باشد.

پاسخ: این اشکال ناشی از قیاس علم و اختیار خداوند با علم و اختیار مخلوقات است. علم خداوند عین ذات او و عین اختیار اوست و گذشته و حال و آینده برای او یکسان است. مشکلی که در این شبهه بیان شد وقتی مطرح می‌شود که آگاهی قبلی را با اختیار فعلی مقایسه می‌کنیم؛ اما اگر گذشته و حال و آینده یکسان باشد و محدودیت‌های زمان در میان نباشد، چنین اشکالی از اصل مطرح نخواهد شد. پس خداوند در عین اینکه علم دارد، اختیار هم دارد و قید زمان برای او محدودیت‌هایی را که در این شبهه مطرح شده است ایجاد نمی‌کند. خداوند فراتر از زمان است و عالم بوده و هست و خواهد بود. همان‌گونه که اختیار او بی‌انتهاست و هیچ چیزی نمی‌تواند قدرت و اختیار را از او سلب کند. البته ما که محدود و محبوس در قید زمان‌ایم نمی‌توانیم فراتر از زمان بودن را به‌درستی درک کنیم.

 

برهان متناقض بودن علیم مطلق

شبهه: معتقدان به خدا او را موجودی می‌دانند که بر همه چیز آگاه و علیم مطلق است؛ این در حالی است که علیم مطلق قابل تحقق نیست. زیرا آگاهی از همه چیز، شامل آگاهی از بی‌نهایت نیز خواهد بود و علیم مطلق باید مثلاً به اعداد بی‌نهایت نیز آگاهی داشته باشد. این در حالی است که امکان علم به بی‌نهایت وجود ندارد و اساساً عدد بی‌نهایت تحقق و موجودیتی ندارد تا کسی بتواند بر آن علم پیدا کند. ما اعداد را هر قدر هم بزرگ و بزرگ‌تر در نظر بگیریم باز فاصله آن عدد تا بی‌نهایت مساوی با بی‌نهایت است و هرگز عدد بی‌نهایت محقق نخواهد شد. پس علم مطلق وجود خارجی ندارد و خدایی که علیم مطلق دانسته شده نیز نمی‌تواند وجود داشته باشد.

پاسخ: خداوند متعال حقیقت مطلق و نامحدودی است که هر بی‌نهایتی که قابل فرض باشد مخلوق اوست و او نه‌تنها به هر آنچه هست و خواهد بود آگاهی دارد، بلکه علم مطلق او هر آنچه نیست را نیز در بر می‌گیرد. البته علم خداوند کسب‌کردنی و از جنس علم ما نیست و ما نمی‌‌توانیم کیفیت علم او را درک کنیم، ولی عقل ما این را می‌فهمد که همه هستی تجلی علم اوست و هیچ چیزی برای خداوند مجهول نیست؛ چرا که او بی‌نیاز و بی‌نقص مطلق است و این بی‌نیازی و خالی از نقص بودن،‌ جایی برای هیچ جهلی باقی نمی‌گذارد. همان‌گونه که فرازمانی بودن و یکسان بودن گذشته و حال و آینده برای او، آینده را نیز مانند گذشته در محضر علم او قرار داده است.

 

برهان متناقض بودن قدیر مطلق

شبهه: خدایی که در ادیان و مذاهب مطرح می‌شود، خدایی قادر و تواناست که هیچ چیزی از دایره قدرت او خارج نیست؛ ولی با اندکی تأمل موارد نقض فراوانی برای قدرت خدا پیدا می‌شود. به‌عنوان مثال آیا او می‌تواند چیزی را خلق کند که توانایی بلند کردنش را نداشته باشد؟ خداپرستان اگر در پاسخ به این پرسش بگویند او بر این کار نیز قادر است، خودشان اعتراف کرده‌اند که قدرت خدا مطلق نیست. پس وجود خدایی که قادر مطلق باشد محال است و همین نکته نشان می‌دهد خدایی وجود ندارد.

پاسخ: برای روشن شدن پاسخ این شبهه باید به چند نکته توجه داشت:

الف. مبنای تمام علوم بشری و گزاره‌های علمی بر قضیه‌ای نهاده شده است که اگر آن قضیه برداشته شود، دیگر هیچ گزاره‌ای ارزش علمی نخواهد داشت؛ این قضیه عبارت است محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین. یعنی بود و نبود یک موجود در یک زمان و یک شرایط با هم قابل جمع نیست. چون بین هست و نیست، بود و نبود، نه جمع و نه ارتفاع امکان ندارد. اگر کسی این قضیه را که همه انسان‌ها فطرتاً و بدون نیاز به دلیل پذیرفته‌اند انکار کند، در واقع همه علوم را انکار کرده است.

ب. مشکل این شبهه در نادرست بودن سؤال آن است و نه پاسخش. اینکه خداوند بتواند چیزی را بسازد که خود نتواند آن را بلند یا نابود کند یا اینکه بتواند مثل خودش را خلق کند، مستلزم اجتماع نقضین است. یعنی مطرح‌کننده پرسش، فرض محالی را مطرح می‌کند که نه امکان وقوع دارد و نه می‌تواند مورد پرسش قرار گیرد. خداوند بر هر چیزی قادر است و آنچه به‌عنوان چیزی که خداوند بر آن قدرت ندارد مطرح می‌کنند، در واقع چیزی نیست و اصل این سؤال، پرسشی غلط و متناقض است. زیرا چیزی که مخلوق باشد، محدود است؛ ولی پرسشگر در عین حال آن را نامحدود فرض می‌کند.

ج. در جایی که کاری قابلیت و امکان تحقق نداشته باشد، انجام ندادنش نشان ناتوانی و عجز کسی نیست. مثلاً اینکه نمی‌توان با سنگ لباس دوخت، نشانه ضعف و نابلدی هیچ خیاطی نیست. چرا که این نقص و محدودیت از قابلیت سنگ است که ویژگی‌های پارچه را برای لباس شدن ندارد و خیاطی را که نمی‌تواند با آن خیاطی کند، ناتوان نمی‌شمرند.

د. در روایات اسلامی نقل شده است که شخصی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرسید آیا پروردگار تو می‌تواند دنیا را در تخم مرغی داخل کند بدون آنکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود؟ امام علی علیه‌السلام فرمودند: خداوند به عجز و ناتوانی متصف نمی‌شود؛ ولی آنچه تو درباره آن پرسیدی شدنی نیست.

 

برهان پنهان بودن خدا

شبهه: اگر خدا خیر محض باشد، وقتی می‌داند طالبان صادق او برای یافتن وی و درک حضورش به چه رنج‌های جانکاهی گرفتارند، باید خودش را بدون هیچ ابهامی آشکار کند؛ به‌ویژه وقتی می‌داند این اختفا زیان‌های جبران‌ناپذیری برای آن طالبان به بار می‌آورد، خیر بودن و مهربانی او ضرورت بیرون آمدنش را از این حالت پنهانی بیشتر می‌کند. و از آنجا که خداوند عالم مطلق است، پس از این وضعیت آگاهی دارد و چون قادر مطلق است، پس می‌تواند خویشتن را بدون هیچ ابهامی آشکار کند. اکنون که می‌بینیم چنین شرایطی فراهم نشده و خدای آشکار و واضحی در هستی نمی‌بینیم، پس نتیجه می‌گیریم که اساساً خدایی وجود ندارد.

برخی برای حل این مشکل پیشنهاد استفاده از دستگاهی به‌نام یوگاد یا دستگاه خداسنج را مطرح کرده‌اند. این دستگاه دو حالت «بلی» و «خیر» دارد و دارای عقربه‌ای است که بر روی حالت «خیر» چسبیده است. روش کار بدین صورت است که فرد با دعا و نیایش از خدا می‌خواهد که از طریق دستگاه و با چرخاندن عقربه بر روی «بلی» حضور خود را نشان دهد. از خداباور خواسته شده است که روزانه یا هفتگی بررسی کند آیا عقربه تغییری کرده است یا خیر. وقتی این بررسی را انجام می‌دهیم و هرگز تغییری در حالت عقربه مشاهده نمی‌کنیم، ناچاریم دست از اعتقاد به خدا برداریم.

پاسخ: اگر منظور پرسشگر این است که چرا خداوند با چشم ظاهری دیده نمی‌شود، باید توجه کند که آنچه مادی و دیدنی باشد، هرگز خدا نیست؛ چرا که موجود مادی، موجودی محدود و ناقص است. اما اگر منظور این است که خدا باید برای چشم دل و اندیشه ما آشکار باشد، در پاسخ می‌گوییم نشانه‌های خدا همه جا وجود دارد و با اندکی تفکر می‌توانیم او را آشکار ‌ببینیم.

این تفکر از آن رو لازم است که شدت و دوام ظهور خداوند ما را از او غافل می‌کند. چرا که وقتی چیزی نقطه مقابل نداشته باشد، بشر قادر نیست به وجود آن پی ببرد. این ضعف و محدودیت دستگاه فهم و ادراک بشری است که هر چیزی را با توجه به ضدش تحلیل و درک می‌کند. مثلاً نور و ظلمت را از راه مقایسه با یکدیگر می‌شناسد. لذا اگر انسان همواره در نور باشد،‌مفهوم تاریکی را نمی‌فهمد. یا اگر در همه عمر به‌صورت یک‌نواخت آوازی را بشنود، هرگز آن صدایی را که همیشه به گوشش می‌خورد تشخیص نمی‌دهد.

ذات اقدس احدیت نور مطلقی است است که ظلمتی در مقابلش نیست. او نور همه هستی و نور آسمان و زمین است ( الله نور السماوات و الارض ). او از هر ظاهری ظاهرتر و از هر نزدیکی به ما نزدیک‌تر است. ظهور همه چیز به ذات اوست. ظاهر مطلق و بالذات اوست. ( بنور وجهک الذی اضاء له کل شیء ). ولی نوری است که ثابت است و غروب و افول ندارد. نوری است که همه جا را پر کرده و حجاب و مانعی ندارد. او به همه چیز محیط است و نقطه مقابلی ندارد و از همین رو ضعف ادراک بشر موجب غفلت از این حقیقت بی‌انتها می‌شود. پس باید در نشانه‌های او بیندیشیم تا این غفلت را بزداییم.

 

اما اگر منظور این است که چرا خدا نشانه‌های معجزه‌آسایی را در برابر ما قرار نداده است تا برای درک او نیازی به تفکر نباشد و همه ما به‌سادگی به او ایمان آوریم و چنین توقعی وجود دارد که هر کس با دعا شاهد تغییر محل عقربه دستگاه به‌اصطلاح خداسنج باشد، در پاسخ می‌گوییم امکانی که به‌صورت طبیعی و عادی در اختیار همگان باشد، دیگر معجزه‌آسا نخواهد بود. این توقع که هر کس دعا کرد بلافاصله نشانه‌ای در زمینه اثبات خدا مشاهده کند، هیچ تفاوتی با توقع اجباری بودن اعتقاد به خدا ندارد. این در حالی است که اگر خداوند می‌خواست انسان‌ها را به‌صورت جبری هدایت کند، برای او زحمت و مشکلی نداشت و در یک لحظه همگان را مؤمن و معتقد می‌کرد. ولی برنامه و سنت الهی این است که ایمان و عمل صالح در اختیار آدمی باشد تا انتخاب راه درست و بها دادن به اندیشه ارزش پیدا کند. این‌گونه شرایط لازم برای لطف و رحمت بی‌انتهای خداوند مهربان فراهم می‌شود و کسانی را که بر هوس‌ها و بی‌خیالی‌هایشان غلبه کرده باشند، به برترین جایگاه‌ها خواهد رساند.


[ جمعه 95/9/26 ] [ 9:13 عصر ] [ asadi ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک های مفید
|
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 32
بازدید دیروز: 15
کل بازدیدها: 7475